۱۴۰۱ و ۱۴۰۲

ساخت وبلاگ

آخرین روزهای اسفند ۱۴۰۰ یکی از اقوام همسر از دنیا رفت و ما روزهای اول ۱۴۰۱ و لحظه ی تحویل سال سر مزار ایشون بودیم.. روزهای تلخی بود برای همه مون..

بعد که برگشتیم تهران و زندگی ادامه داشت.. ماه رمضان دخترک مهد قرآن مجازی داشت و بکی از مربی هاش هم عمه اش بود و ما هرروز یه روتین جذاب با هم داشتیم.. تعطیلات عید فطر دلو زدیم به دریا و رفتیم مشهد و مادرهمسر و یکی از خواهراش هم باهام.ن بودن و چه خاطره قشنگی شد..خرداد ۱۴۰۱ برای اولین بار برای برادرجان رفتیم خواستگاری و خاطره و تجربه ی خیلی خوبی بود :)) تابستان برای اولین بار با دخترکم کلاس مادر و کودک رفتیم و چقدر از همه جهت براش خوب بود.. اول مرداد رفتیم در دنیای مستاجری و از خونه پدرهمسر بیرون اومدیم.. هرچند خیلی چالش داشتیم.. خونه اکه قدیمی و کوچیکه اما دوستش داریم و یک ماهه صاحبخونه قصد فروشش رو داره! تابستان هرروز صبح با دخترک میرفتیم پارک نزدیک خونه و چقدر خوب بود..آخرای تابستان کار فروش لباس رو شروع کردم و همسر همزمان وارد بازار شد که الان اون کار رو رها کرد و در شرکت مشغول به کاره.. ماشین مون رو فروختیم..  و پاییزش بنظرم سخت ترین قسمت سال بود.. اون همه آشوب و غم و غصه و کشته ها.. و همزمان چالش بزرگ بین من و همسر که نفس گیرترین روز های سال بود.. هوففف.. همچنان دارو میگیره و جلسات مشاوره رو هرچند با اکراه و نامنظم دنبال میکنه.. زمستان هم به مون اندازه برای من سخت بود.. اونقدری که امسال حتی یه اخه نرگس هم نخریدم... اما همسر به خیلی از قول هاش عمل کرده و این روزهای آخرسالی خوشحال و شاکرم که اوضاع مون خیلی بهبود پیدا کرده.. دو تا اتفاق دوست داشتم بیفته که نشد.. یکی اربعین بود که حسرتم شد و نرفتیم.. یکی هم تولد فرزند دوم بود که اون هم عملا از برنامه هامون خط خورد بخاطر شرایط پییچده بین مون.. امیدوارم اگر به صلاح مون هست هردوتاش در سال ۱۴۰۲ رقم بخوره.. دیگه مهد دخترک هست که پیگیریم برای ثبت نامش یا کلاس هایی که مستقل از مادر بگذرونه.. شغل همسر هم امیدوارم تا آخر ۱۴۰۲ همینی که هست بمونه و نخواد تغییرش بده چون ظاهرا از همه نظر ایده آله.. امیدوارم مهاجرت خانواده به قم هم اتفاق. امیدبخش سال جدید باشه و من خوشحال ترینم که قراره نزدیک تر بشیم.. به خواستگاری هم در پیش داریم برای آقای برادر که ببینیم قسمت میشه یا نه.. قراره امشب کنار خانواده همسر باشیم و شب بمونیم تا فردا ظهرش که مهمانی هست و عصر باید برم بخیه دندونمو بکشونم و چهارشنبه صبح اگر خدا بخواد بریم قم برای یکی دو روز..

اینم از گزارش ۱۴۰۱ و آرزوهای ۱۴۰۲

الهی هرچی خیره اتفاق بیفته.. مهم ترینش عاقبت بخیری، ظهر آقا، سلامتی همه مون..

عیدتون پیشاپیش مبارک :)

امیدوارم شیرینی های ۱۴۰۲ براتون بیشتر از سختی هاش باشه و البته که توی همه اش رشد هست..

در ضمن آدم تنهایی چنینی جاهایی رفتن هم نیستم !...
ما را در سایت در ضمن آدم تنهایی چنینی جاهایی رفتن هم نیستم ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0revayathad بازدید : 75 تاريخ : سه شنبه 1 فروردين 1402 ساعت: 15:21