یادش بخیر ..

ساخت وبلاگ
ما یک ماه و سه روز نامحرم بودیم. از روز نامزدی یا همون بله برون تا روز عقد. و توی این یک ماه هیـــــــــــچ راه ارتباطی نداشتیم جز دیدار . که مصادف شده بود با زمان انتخاب رشته ی دانشگاه من و همسرجان تشریف میوردن خونه ی ما و تمام انتخاب رشته م بر عهده ی ایشون بود :)) نه شماره ای.نه تماسی. نه چتی نه پیامکی نه هیچی. من کد رشته ها رو براش میخوندم اون می نوشت :)) و سلام خداحافظی. همین ! خیلی هم رسمی برخورد میکردیم. خیلی کم پیش میومد من شربتی چیزی ببرم براش. البته یه چند موردی هم ایشون درخواست صحبت محرمانه کرده بودن که در ارتباط با برنامه ریزی برای کارای عقد بود. یه بارم معذرت خواهی کردن که دفعه قبلی از من خداحافظی نکردن :)) تموم ذوق من وقتی بود که میفهمیدم همسری اومده اهواز. هرچند خیلی بروز نمیدادم اون زمان :)) یا وقتایی که مادرشوهر با مامان تماس میگرفتن و قبل خداحافظی میگفتن : بعضیا سلام میرسونن :)) یکی از سخت ترین قسمت های ماجرا جایی بود که همسری برای من یه خرس صورتی هدیه آورده بود و  وقتی بازش کردم فقط دلم میخواست جیـــغ بزنم و بپرم توی بغلش :)) اما خب نشستم سرجام و در همون حال ذوق مرگی کلی تشکر کردم :)) بعدا کلی دعواش کردم که آخه چه وقت هدیه دادن بود من نمی تونستم ابراز احساسات کنم :)) البته اکثر اوقات دست خالی نمیومد و یه شاخه گل میورد همراهش :)

شب عقد، توی سالن. بعد از رفتن مهمون ها بود که ما شماره ی همو گرفتیم. و بعد از این که هرکی رفت خونه ی خودش تصمیم گرقتیم که ضمیرها رو از جمع به مفرد تبدیل کنیم. :)) هیچ وقت اولین صبح بعد از عقدمون یادم نمیره. اون یک هفته ی بعد از عقد که کنار هم بودیم برای من زندگی توی بهشت بود. یادآوریش مثل رویاست برام. بعد از اون دیگه فراق و دلتنگی ها شروع شد. یادمه یه عصر جمعه ی دلگیر با بی حوصلگی تمام توی هال دراز کشیده بودم که مامان خبر داد همسری داره میاد. من عین برق گرفته ها از حا پریدم و کلی شارژ شدم :)) 

+ دو تا نامحرم نامحرم ان. هیچ حکم و مجوزی نیست که دوران قبل از عقد ارتباطی فراتر از دو تا نامحرم معمولی میشه داشت. کاری به حرف مردم ندارم. بعضیا میگن افراطی .. متعصب .. ما فقط به حکم خدا عمل کردیم همین :) و ذره ای از کارمون پیشمون نیستیم و خداروشکر میکنیم که کمک مون کرد توی این راه.
در ضمن آدم تنهایی چنینی جاهایی رفتن هم نیستم !...
ما را در سایت در ضمن آدم تنهایی چنینی جاهایی رفتن هم نیستم ! دنبال می کنید

برچسب : یادش بخیر,یادش بخیر اون وختا,یادش بخیر بچگیا,یادش بخیر اون وقتا,یادش بخیر به انگلیسی,یادش بخیر بچه که بودیم,یادش بخیر دوران مدرسه,یادش بخیر کودکی,یادش بخیر مدرسه,یادش بخیر فریدون, نویسنده : 0revayathad بازدید : 209 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 1:45