فرشته ی نجاتی به اسم مادرشوهر

ساخت وبلاگ

وقتی از صبح کلافه ای و منتظر آقای تعمیر کار،

و نمیدونی کی میاد!

وقتی صبح تو خواب و بیداری به آقای همسر گفتی ممکنه بری خونه ی بابات.

چون دلت براشون تنگ شده.

اما میترسی با هروسیله ای جز ماشین خودتون جایی بری!

وقتی دوست داری خونه مرتب باشه موقع اومدن آقای تعمیرکار.

و مدام مشغول کارهای خونه ای.

وقتی با وجود این همه تناقض نمیدونی ناهار چی درست کنی؟

وقتی کل اپلیکیشن آشپزی رو زیر و رو میکنی و بی نتیجه ست..

وقتی صدای غرغر خواب دخترک بلند میشه و می خوابونیش..

چشم هاشو که بست صدای در میاد..

میذاریش زمین و مادرشوهر میپرسه ناهار چی گذاشتی؟

صادقانه جواب میدی هنوز هیچی.

و میگه من غذا گذاشتم. با هم بخوریم.

و اونوقته که میخوای بال دربیاری چون

هم ناهار جور شده

هم خونه بهم نمی ریزه با بساط ناهار..

و ذهنت کلی آروم میشه.

خدایا شکرت بابت فرشته نجات امروز :)

در ضمن آدم تنهایی چنینی جاهایی رفتن هم نیستم !...
ما را در سایت در ضمن آدم تنهایی چنینی جاهایی رفتن هم نیستم ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0revayathad بازدید : 151 تاريخ : يکشنبه 25 اسفند 1398 ساعت: 1:50