کاش همیشه همینجور می موند !

ساخت وبلاگ

تا اومدم کتاب رو باز کنم مادرشوهر تماس گرفتن که فلانی اومده برای تمیزکاری. اگر میخوای بهش بگم بیاد بالا رو هم تمیز کنه. خیلی مایل نبودم اما قبول کردم. از ده و نیم اومد تا دو. آشپزخونه رو برق انداخت. کابیت ها آینه شدن :)) گاز ! چقدر تمیز شد. منم به سختی فراوان تونستم چلومرغ درست کنم. نصفش رو بالا پختم نصفش پایین ! بعد ایشون در وضعیتی اومد خونه ی ما که ظرفشویی پر ظرف کثیف بود ! برای صبحانه پنکیک درست کرده بودم به همراه سس شکلات و ظرفاشو گذاشته بودم بعد درسم بشورم که این شد. خدا میدونه در مورد من چی فکر کرده وقتی که رفت پنجره ها رو خودم تمیز کردم. البته تا جایی که دستم میرسید. احساس کردم آسمون چقدر آبی تره :)) به نظرم باید به تمیزی اهمیت بیشتری بدم ! شاید اگر هفته ای یک روز براش وقت بذارم همه ش جمع نشه. الان خیلی حس بهتری نسبت به خونه دارم. خدا خیرش بده واقعا !

در ضمن آدم تنهایی چنینی جاهایی رفتن هم نیستم !...
ما را در سایت در ضمن آدم تنهایی چنینی جاهایی رفتن هم نیستم ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0revayathad بازدید : 185 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 6:08