حرف های مادر-دختری

ساخت وبلاگ

شک داشتم به مامان بگم یا نه .. از صبح که این خبر رو بهم داد به هم ریختم و دعا کردم همه برنامه ریزی هاش بهم بخوره ! زنگ زدم به مامان. آرومم کرد. راه حل داد. با هم مشورت کردیم و چند تا گزینه بهم پیشنهاد داد تا مطرح کنم. عالی بود. اگر خودم تنهایی با این مسئله مواجه میشدم قطعا اشتباه تصمیم میگرفتم و فقط اعصابم خرد میشد ! هرچند هنوز تصمیم نهایی گرفته نشده، هرچند میدونم باید از بعضی خواسته هام بگذرم، هرچند میدونم همه چی اونجور که من میخوام پیش نمیره، ولی خداروشکر که مامان هست و کمکم میکنه.

خدایا خودت ختم به خیرش کن .. 

در ضمن آدم تنهایی چنینی جاهایی رفتن هم نیستم !...
ما را در سایت در ضمن آدم تنهایی چنینی جاهایی رفتن هم نیستم ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0revayathad بازدید : 194 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 2:52