به وقت مهمانی

ساخت وبلاگ

خواب بودم که همسر خبرداد شب مهمان داریم ! خواهرشوهرم اینا مسافر مشهد هستن و شب میخواستن تهران توقف کنن تا فردا صبح. قرار بود ساکن بشن طبقه ی پایین خونه ی مادرشوهر. مادرشوهراینا هم خودشون مشهدن ! و ما دعوت شون کردیم برای شام. حالا ساعت چنده؟ چهار ! بلافاصله زنگ زدم به مامان که چی بپزم؟ بین قیمه بادمجون و چلومرغ گزینه ی دوم نهایی شد ! و بلافاصله همسر رو فرستادم خرید. نه برنج داشتیم نه مرغ :))‌ چهار و نیم مشغول کارها شدم تا نه و نیم شب ! بدون وقفه .. آشپزخونه هم بهم ریخته بود. نزدیکای ساعت ده بود که سفره رو چیدیم. مهمون هامون روزه نبودن و در واقع شام دادیم نه افطاری. چلو مرغ. ماست خیار. سوپ جو(که خیلی دوست داشتن!). و پذیرایی هم میوه و هندونه. سالاد و رنگینک و نشا و سبزی هم تو گزینه هام بود که واقعا وقت نکردم ! همش استرس داشتم مرغ ها خوب پخته باشن و خیالم از بابت برنج راحت بود که خوب درمیاد. هر کدوم از غذاها رو نذر یکی از ائمه کردم و انصافا هم عالی شد همه چی و همه خوش شون اومد :) کلی اعتماد به نفسم رفت بالا :)) آخه ما خیلی مهمونی نمی دیم و واقعا فکر نمی کردم توی اون زمان بتونم نمام کارها رو تموم کنم ! البته همسرجان پا به پام کمک کرد و همه ی مرتبی ها رو انجام داد خدا خیرش بده. از ماشین ظرفشویی هم تشکر میکنم که زحمت ظرف ها رو کشید واقعا ممنونشم :))

+خداروشکر میکنم هزار بار بخاطر بودن مامان. دوره ولی اینجور وقتا خیلی کمک بزرگیه. اگر مشورت هاش نبود شاید تصمیمی نمی گرفتم همچین کاری کنم ! کلی بهم انرژی داد :)

+همسرجان جانان هم که با زبون روزه کلی خرید کرد و حتی خرما هم خودم گذاشتم دهنش سر اذان ! تا لحظه ی آخر مشغول بنده خدا. خودم تنهایی قطعا از پس کارها برنمیومدم. ممنونم که اینقدر به من کمک کرد.

+خب دوست تر داشتم که گزینه های مد نظرم هم سر سفره می بود ! هرچند واقعا انتظار همچین مهمونی نداشتن و در حد همون میوه و دیدن همدیگه کفایت میکرد. اولین بار بود که میومدن خونه ی ما :) ولی ادب حکم میکرد و البته خودم هم دوست داشتم یه وعده دعوت شون کنم. کلی هم گفتن که خیلی مفصل گرفتین و اینا ! :)) تازه نمی دونستن چه برنامه هایی داشتم که اجرایی نشد :))

+مهمون داری کلا پدیده ی خوبیه .. کاش رفت و آمدها توی خونه بیشتر بود.. خیای دلم میخواست ماه مبارک افطاری بدم. هرچند مهمون هامون روزه نبودن اما یکی از خواهرشوهر ها موفق شد دستپخت من رو نوش جان کنه :))

+شب خوبی بود و خوش گذشت. خداروشکر بایت تموم نعمت های قشنگش ..

در ضمن آدم تنهایی چنینی جاهایی رفتن هم نیستم !...
ما را در سایت در ضمن آدم تنهایی چنینی جاهایی رفتن هم نیستم ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0revayathad بازدید : 197 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 13:46