بی حوصلگیِ ممتد

ساخت وبلاگ

بعضی خاطرات رو حتی اگر نادیده گرفتی باشی، حتی اگر تصمیم گرفتی باشی برای همیشه دفن شون کنی، یه وقتایی میان سراغت. ناراحتت میکنن.اشکت رو درمیارن. دلت میخواد برگردی عقب و یجور دیگه بسازی شون. طوری که با یادآوری شون لبخند به لبت بیاد. ترجیح میدم این روزها هرجور دلشون میخواد بگذرن بدون این که تلاشی برای ساختنشون بکنم. رفتن یا نرفتن مون به شمال هیچ فرقی برای من نداره. حتی این که قراره با اتوبوس برگردیم و اذیت میشم هم مهم نیست. پیگیری باشگاه هم که کنسل میشه اگر بریم و میفته برای هفته ی بعد. هفته ی شلوغی رو پیش رو داریم. من باید یه آزمایش چکاپ بدم و بعدش بیفتم دنبال پروژه ی درمان. دکتری که میخواستم نوبت بگیرم تا نیمه ی مرداد وقتش پره و باید دنبال دکتر دیگه ای باشم. چرا امروز اینقدر نفس گیره؟ کاش میشد مدتی ناپدید بشم.

در ضمن آدم تنهایی چنینی جاهایی رفتن هم نیستم !...
ما را در سایت در ضمن آدم تنهایی چنینی جاهایی رفتن هم نیستم ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0revayathad بازدید : 201 تاريخ : پنجشنبه 22 تير 1396 ساعت: 19:53