اشتباه

ساخت وبلاگ

اون روز، هرکاری کردم که این موضوع با مادرشوهر مطرح نشه، نشد. سعی کردم یجوری به همسر بفهمونم که نباید از مامانش مشورت بگیره اما چون همه مون دور هم بودیم فایده ای نداشت. همسر موضوع رو گفت و تصمیم گیری در حضور جمع انجام شد و من هرروز صبح باید به مادرشوهر گزارش بدم ! و این عمق فاجعه ست. هیچ نیازی به جواب پس دادن نیست. هرروز با صدای زنگ تلفن اعصابم خرد میشه :( نباید اجازه میدادیم تو این موضوع دخالت کنن. حالا نمیدونم چجوری جمعش کنم!مشورت خوبه اما نه با خانواده ها. حتی خانواده ی خودم. این رو بارهااا به همسر گفتم.

یک عدد اعصاب خط خطی هستم که دلم میخواد برق تلفونو بکشم موبایل دوتامونم خاموش کنم :| دقیقا هرروز صبح با این تماس گند زده میشه به حال من :| 

در ضمن آدم تنهایی چنینی جاهایی رفتن هم نیستم !...
ما را در سایت در ضمن آدم تنهایی چنینی جاهایی رفتن هم نیستم ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0revayathad بازدید : 207 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 5:55