سرباز کوچک کرب و بلا

ساخت وبلاگ

امروز مراسم شیرخوارگان .. برایت لباس سبز برداشتم فرزندم .. به نیت این که سال بعد، چنین روزی تن ات کنم و بگیرمت بغل بیاییم مراسم. 

اولین چیزی که قبل از دنیا آمدنت، اصلا قبل از وجودت برایت کنار گذاشته ام این دو تکه لباس بود. به امید این که پسر کوچک ارباب، حافظ و نگهدارت باشد. 

هنوز نیامده، روضه ی شش ماهه که میخوانند دلم آتش میگیرد. وای به حال روزی که در آغوشم باشی و شیرخواره .. وای به حال دل رباب ..

در ضمن آدم تنهایی چنینی جاهایی رفتن هم نیستم !...
ما را در سایت در ضمن آدم تنهایی چنینی جاهایی رفتن هم نیستم ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0revayathad بازدید : 214 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1396 ساعت: 1:10